يكي از خواننده هام كامنت گذاشته بود كه مخالفت كنم با اجراي حكم اعدام شهلا جاهد. هم زمان كه داشتم فكر مي‌كردم به اينكه چي بايد جواب بدم به اين كامنت خوندم تو يكي از سايتا كه شهلا جاهد امروز صبح اعدام شده. مثل همه خبراي ديگه كه تكذيب ميشه و بعدا معلوم ميشه واقعيت بوده. مسئولين خبر اعدام شهلا جاهد در روز چهارشنبه رو تكذيب كرده بودن و اين اتفاق افتاد. درسته كه با اعدام شهلا جاهد ديگه لازم نبود به اين فكر كنم كه به كامنت خوانندم چه جوابي بدم ولي اون چيزي كه هنوز سر جاش بود باعث شد كه اين پست رو بنويسم. سالهاست كه نتونستم به نتيجه واحدي برسم درباره اعدام متهمين به قتل. اينكه مخالف اعدامم يا موافقش؟ يه ور ذهنم درگير اين قضيست كه اعدام و دار زدن آدمها كاري وحشيانه هست و درست نيست و همزمان يه ور ذهنم ميگه اين ديد من بيرون از ماجراست و اگه خداي نكرده من هم يه روز به خاطر يه آدم ديگه داغدار كسي بشم آيا بازم به وحشيانه بودن كشتن قاتل فكر مي‌كنم؟

تو كشور ما جرايم زيادي منجر به اعدام ميشن كه اينجا جاي بحث نيست واسشون. ولي به نظرم آدمهايي كه با قساوت و برنامه ريزي قبلي جون كسي رو مي‌گيرن مستحق مجازاتن. مسلماً كشتن كسي كه براي سرقت چند نفر آدم بي گناه رو به گلوله مي‌بنده خاطر هيچ كسي رو مكدر نمي‌كنه. ولي بعضي وقتا ميشه كه آدم حيرون ميمونه. قتل هايي كه توسط بچه ها انجام ميشه، قتل هايي كه توسط آدماي بي پناه و در معرض ظلم و براي دفاع انجام ميشه و قتلهايي كه طرف قصدي نداشته براي كشتن، آدم رو به ترديد ميندازه. دچار ترديد ميشي كه آيا يه فرمول واحد واسه همه جواب ميده؟ زني كه خودش و بچه هاش هر روز توسط يه مرد بيمار رواني شكنجه روحي و جسمي ميشن اگه واسه خلاص شدن خودش و بچه هاش شوهرش رو بكشه آيا به اندازه آدمي كه براي دزديدن اموال راننده‌ها اونا رو مي‌كشه مستحق چوبه داره؟اينجاست كه فكر مي كني شايد زندان براي برخي از قاتلين حكم بهتري باشه تا چوبه دار...

از سوي ديگه اگه كسي رو مستحق قصاص دونستيم آيا دار زدن و شكنجه دادن شيوه بهتريه يا تزريق سم و كشتن به شيوه آروم و بي درد؟

تو اين هشت سال خيلي بحث شده بود درباره پرونده شهلا جاهد. شايد به خاطر معروفيت ناصر محمد خاني. وكيل اين آدم گفته كه اون راز سر به مهري رو با خودش برد به اون دنيا. من اعتقاد دارم هر آدمي جون خودش رو دوست داره و اگه شهلا بي گناه بود حتما قاتل اصلي رو معرفي مي‌كرد. اگه فرض رو بر اين بذاريم كه اون به هر دليلي اين قتل رو مرتكب شده بود پس بايد مجازات مي‌شد. حالا اين مجازات بايد چوبه دار باشه يا زندان و حبس ابد موضوعيه كه فكر مي‌كنم نشه به اين راحتي دربارش حرف زد و نتيجه گيري كرد.

موضوعي كه هست اينه كه ما همه قاتلين خونسرد و كساني كه چندين نفر رو كشتن (مثل خفاش شب) رو مستحق چوبه دار مي‌دونيم مشكل از اونجايي شروع ميشه كه حد وسطي پيش مياد. بچه اي كه سر يه قدرت نمايي احمقانه تو پارك چاقويي پرونده و الان تو زندان ضجه مي‌زنه از ترس تولد 18 سالگيش... عروسي كه واسه دفاع از جونش كسي رو ناخواسته كشته... اينا پرونده هايي هستن كه روح آدم رو خراش ميدن و به واكنش وا ميدارن. اين ميشه كه بعضي از محكومين خوش شانس ميشن و براشون كمپين تشكيل ميشه و بعضي هاشون در نهايت نجات پيدا ميكنن.

گذشته از همه اين حرفا و ترديدا سه تا چيز رو مطمئنم:

اونايي كه از خون عزيزترين كساشون مي‌گذرن و رضايت ميدن (بدون انگيزه مادي) بي‌شك روح بزرگي دارن و بايد سر تعظيم فرو آورد در برابرشون...

اونايي كه يه آدم رو هر چند مقصر هشت سال در كش و قوس نگه ميدارن و آخر مي‌فرستنش بالاي دار مقصرن براي لحظه لحظه‌هاي بلاتكليفي اون آدم تو زندون...

قانون فعلي مملكت ما مثل خيلي چيزاي ديگش احتياج به بازنگري داره. نمي‌دونم چند بار ديگه بايد مثل قضيه سكينه محمدي همه دنيا رو بر عليه خودمون بشورونيم تا حضرات درك كنن لازمه تكوني به خودشون بدن؟