همه چي از اين پست شروع شد. بعد از ديدن فينال مسابقات واليال آسيايي بين ايران و چين، وقتي تلويزيون ايران داشت صحنه شادي بازيكنان رو به دليل حضور چند تا زن با مانتو و مقنعه تو زمين سانسور مي‌كرد به ذهنم رسيد كه اين پست رو بذارم براي انتقاد از اين وضعيت با زبون طنز. تيتر انتخابي (نيوز داغ بر وزن پياز داغ) به نظرم طنز بودن ماجرا رو نشون مي‌داد. بعدن كه كامنتا رو خوندم قضيه برام جالب شد. اكثر بچه ها باور كرده بودن خبر بركناري مدير شبكه سه صدا و سيما رو. اين موضوع باعث شكل گيري يه فرضيه انقلابي تو ذهنم شد. پست قبلي اين فرضيه رو ثابت كرد. به نظرم شرايط تو جامعه به شكلي شده كه ميزان باور پذيري شايعات توسط عامه مردم به شدت بالا رفته و اين به نظرم يه زنگ خطر مي تونه باشه براي آنهايي كه ايمان آورده‌اند! گذشته از شوخي اين قضيه به نظرم خيلي جاي بحث داره. خبر درج شده تو پست قبل جاهاييش به نظر شخص من به شدت غير قابل باور ميومد. من عمدن چند جا جمله هايي از خودم رو از زبون فرماندار همدان بيان كرده بودم كه مسلمه دروغ بودن. اما باز هم از چند نفر از خواننده هام پرسيدم و همه باور كرده بودن كه همه اين حرفا رو فرماندار زده! كامنتا هم اينو تاييد مي‌كرد.

بياين از چند زاوايه به موضوع نگاه كنيم. از يه نظر اين نشون ميده حضرات مسئول تو اين سالها اون قدر جملات مشعشع و تابان گفتن كه الان ميشه هر حرفي رو بهشون نسبت داد و كسي هم شك نمي‌كنه. بزرگترين تهديدي كه اين موضوع برا جامعه داره رواج نقل قول‌هاي جعليه. خودتون خوب مي‌دونين كه اين موضوع چقدر مي‌تونه خطرناك باشه و اهرم بشه براي سوء استفاده. فضا تو اوايل اسلام هم حتمن همين جوري بوده كه الان هزاران حديث داريم كه مرغ پخته از شنيدن بعضياشون خندش مي‌گيره! 

از يه منظر ديگه اعتماد بيش از حد به هر شنيده و نوشته‌اي خيلي خطرناكه و متاسفانه تو جامعه ما الان اين موضوع اپيدمي شده و كافي يه نفر يه شايعه بندازه وسط با پياز داغ و نعناع داغ به ميزان لازم. بيش از اين نيازي به تلاش برا همه گير شدنش نيست. باور كنين تو جامعه اي كه به اين راحتي همه به هر شنيده‌اي اعتماد مي كنن يه جاي كار مي‌لنگه. اگه اين موضوع رو بذاريم كنار فضاي بسته ارتباطي و رسانه‌اي كشور نتيجه فاجعه بار ميشه. من به سهم خودم تلاش مي‌كنم با اين روند مبارزه كنم. از اين به بعد بعضي وقتا اينجا پست هايي منتشر ميشه كه خواننده بايد با شك و ترديد بهش نگاه كنه برا باور كردنش. به راحتي ميشه با يه سرچ ساده اصل ماجرا رو فهميد اما به نظرم به مرور آدما با اين كار عادت مي‌كنن به  تامل كردن. فكر كردن به اون چيزي كه ميخونن يا مي‌شنون و هر چيزي رو با ديده ترديد بهش نگاه كردن. به خصوص موارد محير العقولي كه گاهي بيان ميشه.

از دوستان خواهش ميشه بدون اينكه سرچي كنن درباره اصل خبر، بيان و بگن به نظرشون كدوم مطلباي گفته شده تو اين پست، تقلبي و ساخته پرداخته ذهن ماركوپلو دم كشيدست! فك مي كنم نتيجه جالب باشه.